رمان های دوستان
هر باخت نشانه یک پیروزی است پس اگه باختی دوباره بلند شو و بجنگ

خوشم ن:-! می آد دور و روم ی مشت پسر باشه 

یهو چند تا از پسرا بر گشتن بهمون نگاه کردم چشامو:-!  از سمت چپ چرخوندم به سمت راست و سرمو کردم به سمت چپ

_اه سیریشا

اینهیه:بیا دیگه لوس نشو

_من لوس نشدم این واقعیته اه تازه به سیچی هم بگم قبول نمی کنه 

رومینا:دروغ نگو اگه ما سه تا بگیم می ریم سیچی تو رو تو خونه تنها نمی گذاره بوخودا

هایجین و مرلیا:راست می گه فکر کردی کشکه

_خوب ببینم چی میشه 

آرمیتا:راستی امروز فقد کلاس تقویتیه تا ظهر این جا نیستیم به بعد از ظهرم نمی کشه 

ترسا:خودمون می دونیم

پسرا

سانادا:وعه اینا چقد اول صبحی زر زر می کنن

اوتاری:عمت زر زر می کنه بی شرف

ایجی: ی باره دیگه این حرف رو بزنی دو تا مشت می آد تو دهنتا

زایزن:منم باهات همکاری می کنم

ریوما:صدات روی مخه عزیز

شیرایشی:بس کنین دیگه خفه شین دیگه سانادا تو هم ی یاره دیگه حرف بزنی چاق می خوری از وسط

سانادا:ای بمیرید

همگیشون با هم:هم چنین گلم

بانتا:پعه بپکید مثلا خیر سرشون عاشق شدند 

ریوما:تا چشم تو در آد

زایزن:یعنی خودت عاشق نشدی

بانتا:برو گم شو خودتون چی نام ببرم الان که همه دیگه آشنان 

_تو چی زایزن اون دختره مرلیا رو دوست نداری؟؟

زایزن:پا در دهان

بانتا :ریوما تو چی که عشق چشاتو کور کرده عاشق دختره اسمش رومینا بود؟؟آره فکر کنم

ریوما:من تورو می کشم

بانتا:خفه ازاین آقای شیرایشی که انقدر مظلومه که میشه فهمید عاشق یکی شده!!!!

سانادا:حالا کی؟؟؟

بانتا:تو چرا انقد مشتاقی؟؟ عاشق ترسا شده فک کنم

زایزن:خاک بر سرم شیرایشی به حالت شوک رفت پاشو خودت جمع کن مرد گنده

شیرایشی:ای بر روحتون

بانتا:نازی ایجی رو در به در این که از همتون عاشق تره خخخ نمی دونم اسمش آرمی بو یا آرمیتا این عاشق اون شده 

اوتاری:خب خره آرمی که همون مخفف شده ی آرمیتاست اسکول

بانتا:چ عجب اعلام وجود کردید آقای چیتارو

اوتاری:ببند عزیزم

بانتا:با عشقتون شب ها اس ام اس بازی خوش می گذره با خانم هایجین؟؟

اوتاری:ای الهی خفه شی

زایزن:بی خیالش این بی شعورو می دونستید امروز قراره ی دانش آموز جدید بیاد توی مدرسه به احتمال زیاد می آد کلاس ما بوخودا

ریوما:اسمش چیه؟؟

زایزن:نمی دونم

اوتاری:فکر کنم اسمش یوسایی بود یا اوسوی بود 

زایزن:آره

بانتا:عخی!!!!

شیرایشی:تو یکی خفه تا الان نزدم نصفت کنم 

ایجی:پسره ی پرو ی جوری می گه عاشق شدید انگار خودش عاشق نشده

سانادا:راست می گه دیروز داشتی با این دختره روشی حرف می زدی؟؟

بانتا:روشی عمته نبینم اسم مخففشو صدا کردی ها یهو با دستاش جلوی دهنشو می گیره

سانادا زیر لبی:ای الهی منفجر شی بشر

ریوما:نگفتم

بقیه:روشنااااا؟؟؟ توی عاشق یکی شدی که اصلا دوستت نداره؟؟؟؟ 

دخترا(روشنا)

با اسم روشنا که اومد چشام درشت شد بر گشتم به پسرا نگاه کردم

اخمام رفت تو هم یلند شدم 

ترسا:کجا میری؟؟

_می رم آبخوری رو بیام

رفتنم با عصبانیت درو به هم کوبوندم و رفتم توی سالن داشتم راه می رفتم توی فکر خودم اعصابم خورد بود 

بقیه ی دخترا داشتن با هم پچ پچ می کردن

(پسرا)

سانادا:هه در به در اصلا ازت خوشش نمی آد از من می شنویی اونو ولش کن

ایجی در گوش سانادا:کسی که عاشق یکی باشه هیشکی دیگه هم براش مهم نیست پس ببند اون فکو 

بانتا هم چشاش هنوز به در بود

ریوما:همون جا نشین در به در برو گشمو از دلش در بیار

بانتا هم سریع پاشد رفت بیرون 

(روشنا)

وارد آبخوری شدم به خودم توی آیینه نگاه کردم دستمو کردم توی موهام 

از هر چی پسره حالم بهم می خوره

یهو ی صدایی شنیدم:می تونم چند دیقه باهاتون صحبت کنم 

برگشتم دستمو از توی موهام آوردم بیرون دیدم همون پسرس چشامو بستمو گفتم:بگو می شنوم

بانتا:این جا نمیشه اگه میشه بریم کافه ی مدرسه

_هووووف باشه اومدم 

.....

داشتیم می رفتیم که دیدم پسره داره زیر چشمی منو نگاه می کنه 

سرمو انداختم پایین موهامم ی ور کشیدم که چشام پیدا نباشه

رسیدیم

بانتا: بفرمایید

_خیلی ممنون (اما با کم محلی بهش گفتم) 

_ببخشید کاری داشتی

بانتا:بعله اومدم به خاطر رفتار دوستام ازت عذر خواهی کنم

_اشکال نداره ولی لطفا دفعه ی بعد تکرار نشه 

همون موقع گوشیم زنگ خورد

مرلیا بود سریع گوشیو برداشتمو گفتم ببخشید ی جای دیگه می بینمتون

سریع دویدم بیرون اومدم اومدم

دیدم مرلیا بیرون کلاس وایساده می گه تو کجایی سه ساعته دارم دنبالت می گردم

_ببخشید 

مرلیا:برو توی کلاس ۵ دیقه ی دیگه معلم می آد رفتم توی کلاس سرم درد می کردم 

رومینا:چت شده آجی نبینم خواهریم حالش بده 

_هیچی ی ذره بخوابم حالم خوب میشه 

بعدم سرمو گذاشتم روی شونه های رومینا و خوابیدم

همون موقع معلم وارد کلاس شد بانتا هم بعدش دویید تو کلاس 

وای دوباره معلم ریاضی وارد کلاس شد 

اه اه اه 

خب سلام بچه ها امروز می خام ی سری نمونه سوال با هاتون کار کنم خانم تزوکا میشه خاهش کنم بفرمایید ی ۲۰ نمونه از این سوالات کپی بگیرید و بیاید

اینهیه:چشم 

(اینهیه)

برگه ها رو گرفتم و رفتم بیرون از کلاس

ای توی روحت که حتی شنبه ها هم از دستت آرامش نداریم ی شنبه و یکشنبه داشتیم که شنبشو ازمون گرفتن داشتم توی فکر و خیال خودم در خلوت خودم راه می رفتم که یهو خوردم به ی پسره و نقش زمین شدم تمام برگه ها پخش شد 

_آخ سرم یهو چشامو یاز کردم دیدم ی پسره با موهای طلایی و چشم های سبز روبرومه

اون پسره:ای وای بر من ببخشید ندیدمتون واقعا شرمندم امید وارم آسیب ندیده باشید 

_سرخ شدم و سرمو انداختم پایین:مهم نیست خوبم

داشتیم با هم دیگه برگه ها رو جمع می کردیم ی لحظه برق نگاه اون پسره خورد توی چشام ی لحظه بهش نگاه کردمو گفتم: ببخشید من شما رو تا حالا این جا ها ندیدم 

اون پسره:بعله من تازه وارد این مدرسه شدم گفتن از دوشنبه بیام ولی من اومدم با محیط مدرسه آشنا بشم که اول از همه به شما بر خورد خب برگه ها جمع کردنش تموم شد یلند شدم و پرسید:ببخشید اسم شما چیه؟؟ 

_من..من..ام.....ا..اینهیه ..تزوکا هستم  و شما؟؟

اون پسره:منم اوسوی توکامی هستم خوشبختم

_همچنین

سرخ شدمو سرمو انداختم پایین گفتم ببخشید من باید برم دیرم شده و دوییدم سمت راه پله ها 

رفتم برگه ها رو ازشون کپی گرفتمو اومدم سالن بالا تا وارد کلاس شدم پسره رو دیدم اوا خاک عالم این این جا چی کار می کنه ؟؟؟

رفتم پیش خانممون:بفرمایید خانم اینم از برگه ها

معلم:خیلی ممنون ولی چرا انقدر دیر کردی؟؟؟

_ببخشید دستگاهش مشکل داشت(دروغ بده دلبندم)

معلم:خب خیلی ممنون می تونید بشینید

ای داد بر من این پسره این جا چی کار میکنه رفت پیش روشنا و رومینا اون طرف کلاس نشستم که در مرکز دید این پسره نباشم 

رومینا:چت شده دختر

_هیییییس بعدا برات میگم

روشنا:اذیتش نکن بعدا بهمون می گه

خب همگی که توی فاز خودشونن معلومه همگی عاشق شدن واه واه واه نکنه خودمم عاشق شدم نه بابا بیخیال بابا

 

 

آخ گردنم شکست گفتم براتون بنوسیم که بعدا بدهکارتون نباشیم فعلا دوستان خوش باشید برای قسمت یعد ۸نظر آخه نظر ک نمی دید نامردا خب فعلا

 


نظرات شما عزیزان:

دخیــــ خاص (رومینا)
ساعت18:01---15 ارديبهشت 1395
مرگ من؟
جون من؟؟
جون عشقم؟؟
جون شوووووووووو؟؟
تولوخدا ادامه ی رمنو بزار مرگ رومی
پاسخ:اه آجی جونتو قسم نده اگه ی روزی شما ها نباشین چی کار کنم؟؟ چشم الان دارم پیرم بیرون نت ندارم فردا صبح قول می گذارمش


رومینا
ساعت13:34---14 ارديبهشت 1395
خب خب ادامه ی رمان و بنویس من یه لگد ریوما رو بزنم
پاسخ:آجی انشاا.... اگه فردا تبلتم دستم بود چشم می نویسم خخخ شما هم رمانتو بنویس ما که متاسفانه خیلی خیلی در خماری هستیم خخخخخ


رومینا ایچیزن
ساعت14:08---13 ارديبهشت 1395
حقشه این بانتا رو یه لگد بزنم تو مماغش خخخخخ
پاسخ:خخخخخخ بزن آجی


رومینا ایچیزن
ساعت13:53---13 ارديبهشت 1395
اجی موقع گذاشتن پست فونتو پر رنگ کن
پاسخ:چشم سعیمو می کنم آخه تازه راه افتادم


رومینا ایچیزن
ساعت13:48---13 ارديبهشت 1395
خوشم اومد عزیزم
رمان نوشتنت عالیه
پاسخ:جدی من فکر کردم خیلی مزخرفه داستان نوشتنم ولی شما ها که بهتر از منید


رومینا ایچیزن
ساعت13:16---13 ارديبهشت 1395
عالی بود فیداات
پاسخ:قربونت آجی


a r m i t a # v a m p i r e
ساعت16:12---10 ارديبهشت 1395
عالیههههههههههههههههههههههه
ایول
پاسخ:مرسی عشخم


هایجین
ساعت16:01---10 ارديبهشت 1395
وای بی نظیر بود.
پاسخ:قلبونت آجی مرسی


فاطمه اایچیزن
ساعت12:33---10 ارديبهشت 1395
عااالی
پاسخ:فدااات


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






Tag's:
. جمعه 10 ارديبهشت 1395 . 8:6 .(BY*fatemeh shiraishi )
رمان های دوستان
ABOUT

به وبلاگ ما خوش اومدید این وب یه وب گروهی هست با نویسنده های خوب تو اینجا از رمان، عکس، مطالب جالب اپ میشه امیدوارم از وبلاگمون خوشتون بیاد
CATEGORIES
TAGS
..DAILY.. میوسا ژژونم
رویـــــا جان
هایجیـــــــن جون
ارمیتـــــــا جون
رایــــــــا جان
ایـــــکا جونمون
تــــــــرسا ژونم
وب مرلیا
ستــــــــارگان تنیس
ملینا جونم
جی پی اس ردیاب ماشین
ال ای دی هدلایت زنون led
جلو پنجره لیفان x60

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان رمان های دوستان و آدرس friendsromans.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





OTHER

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 2
بازدید ماه : 417
بازدید کل : 7960
تعداد مطالب : 50
تعداد نظرات : 343
تعداد آنلاین : 1